95/3/24
2:34 ص
اییلت شاکید، وزیر دادگستری رژیم صهیونیستی حذف تصاویر سید “حسن نصرالله” از فیسبوک را به همکاری این شبکه با اسرائیل مرتبط دانست و گفت که به غیر از فیسبوک، گوگل و توییتر هم در جهت برچیدن مطالبی که از نظر اسرائیل تحریک آمیز است تلاش می کنند، این اظهارات اگر چه برای فعالان دشمن شناسِ رسانه و فضای مجازی عجیب و غریب نیست، اما حامل هشدارهایی است که مدام باید تکرار شود تا فراموش نشود، هشدارهایی که غالباً هم جدی گرفته نمی شوند.
این که فضای مجازی امکان مناسبی را برای تولید و نشر محتوای مستدل و قوی اسلامی و انقلابی و پاسخگویی به شبهات و حتی به چالش کشیدن تفکرات معارض اسلام و انقلاب ایجاد کرده، امری غیر قابل انکار و غیر قابل چشم پوشی است، اما این که طرف مقابل این میدان بازی را اداره میکند و به قواعد بازی هم احترام نمیگذارد، امری بسیار مهم و تأمل بر آثار و تبعات آن نیز از آن مهمتر است.
در این فضا اگر کاربر یا مطلبش مورد پسند نظام سلطه نباشد، از برجسته و داغ شدنش جلوگیری می کنند و اگر در راستای سیاستهای پلید الحادی و ضدانقلابیشان باشد خودشان او را به انحاء ممکن به دیگران معرفی میکنند تا حدی که با کمترین پسند (لایک)، در فهرست داغ شده ها قرار می دهند. و این چنین است که در این فضا بحث انتشار هم به اندازه تولید محتوای انقلابی اهمیت می یابد لذا در این فضا باید نیروهای انقلابی نسبت به نشر و گسترش محتوای انقلابی همدیگر حساس باشند و مانع تراشی هایی که توسط مدیریت این شبکه ها اعمال میشود را تا حد ممکن خنثی کنند.
باید بدانیم که این فضا همانطوری که در سال 88 با مدیریت آمریکا به اذعان خانم کلینتون در خدمت فتنه قرار گرفت، همچنان این قابلیت را دارد و چه بسا تقویت هم شده باشد و در شرایط مناسب از آن بهره خواهند گرفت. مسلماً عرصه فضای مجازی و اینترنت و شبکه های اجتماعی بستر مناسبی برای عملیات های مخرب فرهنگی، جنگ نرم، جاسوسی و مسائل امنیتی دشمن ایجاد کرده است که ما هرچقدر هم در بخش جنگ نرم موفق باشیم، بازهم به این راحتی نمیتوانیم این تبعات را خنثی کنیم و یا نادیده بگیریم و اصلا منظورم این نیست که پس کلا این صحنه را ترک کنیم چرا که این کار تنها خالی کردن میدان برای جولاندهی بیشتر دشمنان اسلام و انقلاب خواهد بود، چون که میتوان نیروهای اصیل انقلابی را از این فضا با یک فتوا بیرون کشید ولی آیا اقشار خاکستری هم به همین راحتی این میدان را ترک میکنند و یا این که باقی می مانند و در خلأ نیروهای انقلابی، به تدریج ذهن و دل به قدرت نرم دشمن میدهند؟!
با پذیرش این فرض که نمی توانیم این میدان و قواعدش را در اختیار بگیریم، ولی ترک آن را هم از سوی نیروهای انقلاب و اسلام به صلاح نمی دانیم، آیا صلاح است که همه را به این عرصه دعوت کنیم؟! آیا نمیتوان میدانی پاک تر و سالم تر مهیا کرد؟! تکلیف دولت کدام است؟! تشویق دیگران با حضور مستمر در شبکه های اجتماعی که میدان داریشان با کارتل های رسانه ای صهیونیستی است؟! و یا ایجاد فضایی سالم تر برای کاهش آسیب های این فضا و ایجاد رقیب برای شبکه های خارجی تا حداقل مدیران این شبکه ها کمتر بله قربان گوی کامل نظام سلطه باشند؟! ولی آنچه که در عملکرد دولتمردان شاهدیم متأسفانه قابل دفاع نیست چرا که ایشان با عضویت و فعالیت در شبکه های تحت سلطه، عملا به این امر تشویق میکنند و از سوی دیگر شبکه های قوی داخلی برای جایگزینی با شبکه های مجازی خارجی تأمین نمی کنند.
آیا نهادهای متولی فضای مجازی این اقتضائات را درک کرده و براساس آن ها سیاستگذاری، اجرا و نظارت انجام میدهند؟! آیا مجموعه قوای سه گانه و به خصوص دولت، رسالت خود را به درستی تشخیص داده و عمل میکنند؟! و یا دولتمردان ما فقط در این فضا به انتشار مطالب خود و میزان فالوور و لایک می اندیشند؟! به راستی چرا در حالی که دشمن در جنگ نرم اینقدر منسجم و هماهنگ میکند، مسئولان و دولتمردان ما اینقدر در موضع انفعال قرار دارند؟! و در این جاست که واقعا باید دست فعالان انقلابی فضای مجازی را بوسید که هم باید با محتوای دشمن و در زمین دشمن دست و پنجه نرم کنند، هم عدم پایبندی وی به قواعد بازی را خنثی کنند و هم اصطکاک های بی تدبیری متولیان داخلی این عرصه را تحمل کنند.